محل تبلیغات شما

چه بگویم سحرت خیر؟ تو خودت صبح جهانی
من شیدا چه بگویم؟ که تو، هم این و هم آنی
به که گویم که دل از آتش هجر تو بسوخت؟
شده‌ای قاتل دل حیف ندانی که ندانی
همه شب سجده برآرم که بیایی تو به خوابم
و در آن خواب بمیرم که تو آیی و بمانی
چه نویسم که قلم شرم کند از دل ریش‌ام
بنویسم ولی افسوس نخوانی که نخوانی
من و تو اسوه عالم شده از باب تفاهم
که من‌ام غرق تو و تو به تمنای کسانی
به گمانم شده‌ای کافر و ترسا شده‌ای
کآیتی از دل شیدای مسلمان تو نخوانی
بشنو صبح بخیر» از من درویش و برو
که اگر هم تو بمانی غم ما را نتوانی

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن

تو خودت صبح جهانی

صلاح از ما چه می جویی که مستان را صلا گفتیم

تو ,دل ,هم ,خودت ,صبح ,کافر ,خودت صبح ,تو به ,و تو ,تو خودت ,از دل

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها